اخيرا خاتمي معروف به مرد نقاب دار فتنه صحبت هايي را در جمعي موسوم به نيروهاي رسانه بيان كرده استكه با اندكي تامل در صحبت هاي وي كه در غالب آسيب شناسي اصلاحات بيان شده است مي توان به نكات جالب توجهي را دست پيدا كرد.

معرفي خود به عنوان پدر جامعه اصلاحات، ضد و نقيض بودن صحبت ها ، سعي در پوشاندن نقش خود در انتخابات 88  وحضور وي به عنوان يكي از مهمترين عوامل پشت پرده و تاثير گذار فتنه سال گذشته در بيان وي نمايان است.

خاتمي در ابتدا منحل شدن احزاب مشاركت و مجاهدين انقلاب را به دليل افعال راديكالي از سوي اين جريان بي اهميت جلوه داد ولي در پايان صحبت هايش گفت با احيا شدن اصلاحات اين احزاب ميتوانند به فعاليت خود ادامه بدهند.

وي در حالي اين احزاب را راديكال ميخواند كه پشتيباني خود را در تمام زمينه ها بالاخص در حوزه دانشجويي از انها فراموش كرده است.

اعتراف به عناد و دشمني جبهه اصلاحات در فتنه 88 كه نهايتا منجر به اين شد كه جبهه اصلاحات در كمايي مرگبار فرو رود.

خاتمي كه سعي كرد موسوي و كروبي را عاملي اصلي شكست و به انحراف كشيده شدن اصلاحات و جنبش سبزمعرفي كند در اين راستا گفت:

((اينكه من مقصر بودم يا موسوي يا كروبي چه دردي را دوا ميكند من نظر شخصي ام ان است كه جنبش سبز با شكست مواجه شده و به انحراف كشيده سده استو سران ان هم مقصرهستند.))

وي در ادامه صحبتهايش با توجه به مصاحبه اخير رهنورد با سايت كلمه درخصوص سوءاستفاده از موسوي در انتخابات براي بيان عقايد شخصي خودش كنايه اي بسيار دردناك به موسوي زد و گفت:بن بستي كه كه گريبانگير اصلاحات شده استزنانه كردن عالم سياست و اقدامات خوشايند اجنبي(روند بيانيه ها و مصاحبه هاي موسوي و كروبي براي خبر سازي رسانه هاي بيگانه)خواند

خاتمي كه از ابتداي صحبت هايش سعي كرد خود فردي معتدل و غير راديكال معرفي كند در پايان صحبتهاي خود را با اين جمله تمام كرد:

((با توجه به ناكارامدي دولت دهم و فساد اقتصادي حاكم بر ان اميد است اصلاحات از كما بيرون بيايد))

با همه اين تفاسير بايد گفت كه آقاي خاتمي شما نبايد ملت ايران را مردمي ناآگاه بدانيد زيرا حافظه تاريخي مردم به اين سادگي ها پاك نميشود.افرادي همانند شما نه تنها به كماي سياسي رفته ايد بلكه با دشمني علني با ولايت فقيه و اصول نظام در گورستان ذهن ايرانيان آرميده ايد